عزرائیل جواب داد:یک بار خندیدم، یک بارگریه کردم ویک بار ترسیدم خنده ام زمانی بود
که به من فرمان دادی جان مردی رابگیرم، اورادرکنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت:
کفشم راطوری بدوز که یک سال دوام بیاورد.. به حالش خندیدم وجانش راگرفتم
گریه ام زمانی بودی که به من دستوردادی جان زنی رابگیرم که باردار بود
ومن او را دربیابان بی آب وغذا یافتم سپس منتظر ماندم تا نوزادش رابه دنیا آورد
وجانش راگرفتم دلم به حال آن نوزاده بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و
گریه کردم ترسم زمانی بودکه امرکردی جان فقیهی رابگیرم که نوری از اتاقش می آمد
هرچه نزدیک شدم نوربیشترشد وزمانی که جانش راگرفتم ازدرخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم....
دراین هنگام خداوند به عزرائیل گفت :میدانی آن عالمه نورانی که بود...؟
اوهمان نوزادی بودکه جان مادرش راگرفتی من مسئولیت حمایتش را عهدهدار بودم....
هرگزگمان مکن که با وجود من موجودی دراین جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود
برچسبها:
از خواب پا شدم دیدم کسی خونه نیس!
زنگ زدم به مامانم میبینم صدای جیغ و داد و سوت میاد!
میگم مامی کجایین؟
مامانم با خوشحالی میگه :
ما اومدیم شهر بازی
تو مگه باهامون نیستی؟...!
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
به بابام میگم اگه من بمیرم چیکار میکنی؟!
میگه بی سر و صدا تو باغچه خاکت میکنم یارانت قطع نشه!!
یعنی ی تعریف جدید از عاطفه پدری ارائه داده هااا
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
ازدواج عین دستشویی میمونه!
.
.
.
.
.
.
اونا که تو هستن میخوان بیان بیرون؛
اونا که بیرونن این پا اون پا میکنن برن تو!!!
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻏﻪ ،
ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺚ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻢ ،
ﭘﺴﺖ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻋﻮﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻣﺚ ﻻﺷﺨﻮﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺍﺻﻦ ﺑﺸﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺚ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ
ﺣﺎﻟﯿﺶ ﻧﯿﺲ !!
ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺶ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻢ ﻟﻬﺶ ﮐﻨﻢ
چیکار کنم عایا؟؟
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
بَقیهـ اِدامهـ مَطلبـ...
برچسبها:
به زنه میگن چند درصد دعاهات مستجاب میشه؟
میگه فقط 50%
میگن از کجا فهمیدی؟
میگه از خدا خواستم شوهرم خرپول باشه
خر هست اما پول نداره
آقا!خواهشن تمرین کنید وقتی میرید دکتر هول نشید ودرست حرف بزنید! دیروز رفتم دکتر هول شدم ....هیچی دیگه گفتم آقای دکتر اسهال به روتون گلاب دارم
برچسبها: